خطرات پیشروی دنیا در سال ۲۰۲۴
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۵۶۲۰۹
نشریه اکونومیست به تهدیدهای احتمالی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای دنیا پرداخته است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هفتهنامه اکونومیست در مقاله جلد نوامبر سال ۲۰۲۳ خود فهرستی از پیشبینیهایش برای دنیا در سال ۲۰۲۴ منتشر کرده اما سایه یک فرد بر تحلیل آنها سنگینی میکند و آن فرد کسی نیست جز رئیس جمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نشریه نوشته است که ترامپ تاکنون در صدر کاندیدای انتخابات مقدماتی جمهوریخواهان است. در چندین نظرسنجی ترامپ از بایدن، رئیس جمهور فعلی، در ایالتهای پاندولی (Swing States) پیشی گرفته است. در نظرسنجی نیویورک تایمز، ۵۹ درصد از رایدهندگان در مورد اقتصاد به ترامپ اعتماد بیشتری دارند، در حالی که فقط ۳۷ درصد به عملکرد بایدن اطمینان دارند. حداقل در انتخابات مقدماتی، پروندههای قضائی و پیگردهای کیفری تنها باعث تقویت محبوبیت ترامپ شدهاند.
به گفته اکونومیست، دهههاست که دموکراتها به حمایت رایدهندگان سیاهپوست و لاتینتبار تکیه کردهاند، اما تعداد قابل توجهی از آنها این حزب را ترک کردهاند. در ۱۲ ماه آینده، یک اشتباه توسط هر یک از نامزدها میتواند تعیینکننده رقابت باشد و در نتیجه جهان را متزلزل کند.
از نظر اکونومیست دنیا در لحظه بسیار حساسی به سر میبرد که فرد آشوببرانگیزی مثل ترامپ بخواهد دوباره شانس ورود به کاخ سفید را داشته باشد. آمریکا دچار بحران دموکراسی در کشور خود شده است و ادعاهای ترامپ مبنی بر تقلب در انتخابات ۲۰۲۰ فراتر از یک دروغ، یک شرطبندی روی فریب دادن طرفداران خود بود که جواب داده است. آمریکا همچنین در خارج از مرزهای خود با چالش روسیه در اوکراین، ایران در خاورمیانه و چین در تنگه تایوان و دریای جنوبی چین رو به رو است. این سه کشور کمابیش تلاشهای خود را با هم هماهنگ میکنند و چشمانداز مشترکی برای نظم بینالمللی جدید دارند.
در مقاله اکونومیست به علل خطرناکتر بودن دور دوم ریاست جمهوری ترامپ اینگونه اشاره شده است که جمهوریخواهان MAGA (طرفداران ترامپ) ماههاست که برای دور دوم ریاستجمهوری او برنامهریزی میکنند و ترامپ دور دوم منظمتر از ترامپ دور اول خواهد بود. یاران وفادار مهمترین سمتها را به دست خواهند آورد. ترامپ به دنبال انتقام از خیانتکاران، حمایتگرایی اقتصادی و معاملات زیادهخواهانه پر زرق و برق خواهد رفت. جای تعجب نیست که دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، سراسر دنیا، پارلمانها و اتاقهای هیئت مدیران جهان را پر از ناامیدی و نگرانی کرده است.
هفتهنامه اکونومیست در خصوص انتقام داخلی که ترامپ خواهد گرفت نوشته که بزرگترین تهدید ترامپ برای کشور خودش خواهد بود. او با به دست آوردن قدرت پس از انکار نتایج انتخابات در سال ۲۰۲۰ این اعتماد به نفس را پیدا خواهد کرد که فقط بازندهها به هنجارها، آداب و رسوم و از خود گذشتگی مقید خواهند بود در حالی که اینها از عواملِ سازنده یک ملت هستند. دونالد ترامپ در انتقامگیری از دشمنانش، با هر نهادی که سر راه او باشد، از جمله دادگاهها و وزارت دادگستری، به جنگ خواهد رفت.
این نشریه نسبت به پیامدهای بینالمللی پیروزی ترامپ مدعی است که چین و متحدانش از ناکارآمدی دموکراسی آمریکایی خوشحال خواهند شد. اگر ترامپ رویه قضائی و حقوق مدنی را در ایالات متحده زیر پا بگذارد، دیپلماتهایش نمیتوانند آنها را در خارج از کشور تبلیغ کنند. به مردم جنوب جهانی اثبات خواهد شد که درخواستهای آمریکا در خصوص پیروی از برخی اصول در واقع نمونهای از ریاکاری آنهاست. در این صورت آمریکا نیز مثل هر قدرت بزرگ دیگر خواهد بود.
اکونومیست در خصوص تأثیرات منفی اقتصادی ترامپ در چنین لحظه حساسی نوشته است که در اولین دوره ریاست جمهوری او، علیرغم تعرفههای سنگینی که علیه چین وضع کرد اقتصاد رو به رونق بود. اما برنامههای او برای دور دوم زیانآور خواهند بود. او و معاونانش در نظر دارند مالیات جهانی ۱۰ درصدی بر واردات اعمال کنند که بیش از سه برابر سطح امروز است. حتی اگر سنا جلوی او را بگیرد، حمایتگرایی که با نظر به تعریف گستردهای از امنیت ملی توجیه میشود، قیمتها را برای آمریکاییها افزایش خواهد داد.
این نشریه در ادامه نوشته است که ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود با کاهش مالیات و پرداختهای کمکی مربوط به کرونا، باعث رونق اقتصاد آمریکا شد. اما این بار، آمریکا با کسری بودجه در مقیاسی مواجه است که فقط در دوران جنگ دیده شده و به دلیل افزایش نرخ بهره هزینه پرداخت بدهیها بیشتر است. اگر ترامپ دوباره معافیتهای مالیاتی صادر کند این باعث تقویت تورم میشود نه رشد آن.
اکونومیست اما با کارنامه سیاست خارجی ترامپ اکثراً موافق است و به نظر آن در دور اول بهتر از انتظارات عمل کرد. دولت ترامپ تحویل سلاح به اوکراین را ادامه داد، عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و امارات و بحرین را پیادهسازی کرد و با رفتار غیرقابلانتظارش اروپاییها را وادار کردن هزینههای دفاعی خود را افزایش دهند.
این نشریه معتقد است که اگر زیاد سختگیر نباشیم، رویکرد معاملهگرایانه او ممکن است سودهایی داشته باشد. به عنوان مثال بیتفاوتی ترامپ نسبت به حقوق بشر این فرصت را ایجاد میکند که پس از پایان جنگ رژیم اسرائیل علیه غزه به عربستان سعودی پیشنهادهایی برای عادیسازی دهد و روابط آمریکا را با هندِ دولت مودی تقویت کند.
اکونومیست در ادامه به این نکته اشاره میکند که تجربه سیاست خارجی دور دوم ترامپ متفاوت خواهد بود، زیرا جهان تغییر کرده است. معاملهگر بودن کشورها هیچ اشکالی ندارد، آنها موظفند منافع ملی خود را در اولویت قرار دهند. مشکل اینجاست که میل ترامپ برای معامله و ادراک او از منافع آمریکا دور از واقعیت است و متکی به ارزشهای آمریکایی نیست.
این نشریه در خصوص سناریوهای احتمالی برای هر کدام از سه نزاع بالقوه و بالفعل نوشته است که ترامپ که هزینهی جانی و مالی آمریکا در اروپا را معاملهای بد میداند به احتمال زیاد همانطور که سابقا اظهار کرده بود جنگ اوکراین را یک روزه تمام کند و ائتلاف نظامی ناتو را با نقض بند دفاع دستهجمعی مخدوش سازد. در خصوص خاورمیانه، او بدون شک از رژیم صهیونیستی حمایت کامل خواهد کرد بدون اینکه عواقب آن در افزایش تنش منطقهای را در نظر بگیرد. نهایتاً در خصوص چین، ترامپ به معامله با شیجین پینگ سر تایوان خواهد رفت زیرا او نمیتواند درک کند چرا ایالات متحده باید برای دفاع از یک جزیره کوچک به جنگ با یک ابر قدرت هستهای برود.
با این حال، اکونومیست معتقد است که در صورت پیادهسازی این سیاست خارجه از جانب ترامپ، روسیه برای تثبیت نفوذ خود دلیلی برای افزایش حملات در اوکراین پیدا میکند. همچنین بدون فشار و محدودیتهای ایالات متحده بر رژیم صهیونیستی، آنها رغبتی برای مصالحه با فلسطینیان نخواهند داشت. با اثبات این امر که آمریکا در شرایط سخت کنار متحدان خود نمیایستد، ژاپن و کره جنوبی برای تأمین امنیت خود به احتمال زیاد به دنبال سلاح هستهای میروند.
همچنین ترامپ با این ادعا که آمریکا هیچ مسئولیت جهانی برای کمک به مقابله با تغییرات آب و هوایی ندارد، تلاشها برای کند کردن آن را خنثی خواهد کرد. با توجه به اینکه اطراف ترامپ پر است از عقابهای جنگطلب ضدچین که معتقدند تقابل با چین تنها راه حفظ سلطه آمریکاست، کوچکترین خطای محاسباتی توسط چین بر سر تایوان میتواند عواقب فاجعهباری در پی داشته باشد زیرا آنها از طرف ترامپ سیگنالهای مثبت دریافت میکنند اما کابینهی جنگطلب او سیگنالهای دیگری میدهند.
اکونومیست در پایان نتیجهگیری میکند که سرنوشت دنیا مجدداً در دست تصمیم به مشارکت آمریکاییها در انتخابات بین دو کاندید نامطلوب است. پیروزی مجدد ترامپ، مخربترین غرایز او در مورد قدرت را تأیید خواهد کرد. برنامههای او با مقاومت کمتری مواجه خواهد بود. و چون آمریکا با آگاهی تمام از این عواقب منفی به او رأی داده است، اهرم اخلاقی خود را از دست میدهد. نتیجه انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا توسط دهها هزار رایدهنده در چندین ایالت کلیدی رقم خواهد خورد.
کد خبر 705107منبع: ایمنا
کلیدواژه: نشریه اکونومیست اکونومیست ترامپ بایدن آمریکا چین روسیه ایران تایوان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انتخابات آمریکا شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق ریاست جمهوری دونالد ترامپ دور دوم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۵۶۲۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بایدن یا ترامپ؟ / کدام نقاط ابهام، سرنوشت کاخ سفید را غیرقابل پیسبینی کرده؟
به گزارش خبرآنلاین در حال حاضر انتخابات شخصیتمحور و حول دو شخصیت کاملا متفاوت میچرخد. بایدن، کاندیدای حزب دموکرات شخصیتی است که تجلی و تبلور نظام ایالات متحده در تمامیت آن است. او با توجه به مراحل گوناگونی که در زندگی سیاسی خود داشته، محصول نهایی نظام (Establishment) آمریکا و نخبگان حاکم بر آنهاست.
هرچند که ترامپ یک دوره رئیسجمهور آمریکا بوده، اما نسبت به نظام سیاسی و مخصوصا نخبگان حاکم آن نه فقط خودی محسوب نمیشود، بلکه تمایلات خاصی بروز داده و میدهد که همگی نشانههایی از شک و تردید او درخصوص نهادها و نخبگان حاکم است. نمیتوان او را ضدنظام خواند؛ ولی به راحتی میتوان او را بیایمان و بیباور به کارآیی مخصوصا جنبههای سیاسی نخبگان حاکم دید.
همچنین روشن است که در تحلیل بایدن و ترامپ از نظر روانشناختی با دو تیپ شخصیتی روبهرو هستیم. البته هر دو قدرتطلب و قدرتپرست هستند؛ اما شخصیت ترامپ، تودهگرا، پرخاشگر، ناامن، توطئهاندیش و البته توانا در ایجاد ارتباط با مردم و اقشار عادی اجتماعی است.
بایدن، نخبهگراست و با اقشار فرادست اجتماعی بهتر میتواند ارتباط برقرار کند. او اهل سازماندهی و اجماعسازی است. بایدن ایدئولوژیک و با چارچوبهای شناختی مشخص نسبت به آمریکا و جهان است و در مقابل، ترامپ، اهل معامله و در حوزه مسائل کلان و استراتژیک دیدگاههای سیالی دارد.
روشن است که از این بعد، حملات بایدن و ترامپ به شخصیت، هویت و پندار و گفتار یکدیگر در کانون مبارزات انتخاباتی قرار خواهد گرفت .نوع و درجه و شدت حملات به یکدیگر، متفاوت و بیتردید حملات از این به بعد بیرحمانهتر خواهد بود. ترامپ با توجه به مهارتهای پیشین رسانهای، در پردازش عبارتها و واژگان کوبنده توانایی بیشتری از بایدن دارد. نقدا ترامپ بایدن را با عنوان عامهپسند «جو خوابآلود» (Sleepy Joe) یاد میکند. به سن بالای او و نسیانها و فراموشیهای متعدد او میتازد و بایدن بر کاستیها و کژیهای رفتاری ترامپ خرده میگیرد. واضحا حملات این دو به یکدیگر بسیار شخصی و بسیار بیرحمانه خواهد بود.
همچنین روشن است که این انتخابات، حول دو هویت و جهتیابی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا میچرخد که البته بخشی از این نبرد هویتی، کهن و با پیشینه طولانی در حیات سیاسی آمریکاست. تفاوت نگرش بین طرفداران دولت حداقلی که جمهوریخواهان هستند و دولت غیرحداقلی که دموکراتها در پی آن هستند، ریشهای گسترده در تاریخ اندیشه و عمل سیاسی آمریکا و فراتر از آن در غرب دارد. کشمکش سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی پدیدهای فراگیر در کلیت غرب است. بایدن یک سوسیال دموکرات و ترامپ یک لیبرال افراطی مخصوصا در کاهش مالیاتهاست، فراتر از این زیرساخت اندیشهای، روشن است که آمریکا دوقطبیشده و قطببندیها حول مسائلی چون هویت آمریکایی، مهاجرت، تجارت، مذهب، آزادیهای اجتماعی، مالیات، رابطه با دنیای خارج، تعلیم و تربیت و در یک کلام نگرش آمریکا به خود و به دیگران میچرخد.با دو آمریکا روبهرو هستیم؛ ترامپ آمریکای باز از نظر اقتصادی (نه البته در تجارت) و بسته از نظر فرهنگی و اجتماعی را نمایندگی میکند و بایدن اقتصاد باز ولی با مقررات و ضابطهمند و تا حدودی بسته درباره ایجاد برابری اجتماعی همراه با آزادیهای گسترده ذهنی را دنبال میکند. نژاد و فرهنگ در میان موضوعاتی عمیقا جداکننده هستند.
آنچه ذکر شد، روشنیها بهطور نسبی و اجمالی بودند. اما هر انتخابات، ازجمله انتخابات آمریکا، مخصوصا در این مقطع زمانی با ابهامات متعددی روبهرو است.
جمعبندی حدود هفت نظرسنجی آن است که در سطح ملی بایدن ۴۵درصد و ترامپ ۴۴درصد از آرا را در موقعیت کنونی به خود اختصاص دادهاند. ولی این جلو بودن بایدن ممکن است پایدار نباشد. ابهامات در این میان نقش دارند.
ابهامات داخلی برای هر دو طرف کم نیستند. ابهام در سرنوشت نهایی پروندههای حقوقی ترامپ را نمیتوان دست گرفت. ابهام دیگر ظرفیت مالی و توان پشتیبانی اقتصادی از اردوگاههای انتخاباتی است. ترامپ در این حوزه عقبتر است و از همه جالبتر برای آمریکاییها که البته برای کسانی که در خارج از آمریکا هستند، حساسیت و هیجانی دربرندارد؛ پویایی بحث آزادی سقط جنین است. توضیح آنکه اکثر اعضای دیوان عالی کشور، نگرش دست راستی و محافظهکارانه داشته و چندی پیش یکی از رایهای صادرشده در دهه۷۰ میلادی آن دیوان را که متضمن آزادی سقط جنین بود، لغو کردند.دموکراتها آزادی سقط جنین را در زمره آزادیهای طبیعی و مشروع و جمهوریخواهان به دلایل مذهبی و فرهنگی با آن مخالفند. این موضوع برای ترامپ دردسرساز شد و در این اواخر اعلام کرد که مساله سقط جنین را باید بر عهده ایالتها گذاشت و در این میان ایالت آریزونا به قانون ممنوعیت مصوبه۱۸۶۰ برگشت و به معنای دقیق کلمه غوغایی در چند روز گذشته در فضاهای رسانهای آمریکا ایجاد کرده که نتایج آن مبهم است.
در بعد خارجی، ابهامها نیز قابل توجه است؛ ولی مهمترین آنها تاثیر بحران غزه بر رایدهندگان، مخصوصا دموکراتها است. اغراق نیست، اگر گفته شود که در میان بحرانهای خاورمیانهای هیچ بحرانی مانند غزه در سیاست داخلی آمریکا اثرگذار نبوده و مخصوصا اثرات آن در ایالتهایی که به ایالتهای چرخشی (Swing States) شناخته میشوند، جدی است. توضیح آنکه برخی از ایالتها، بهطور سنتی و پایدار به یک حزب رای دادهاند و هویت حزبی مشخصی دارند؛ ولی برخی بین دموکراتها و جمهوریخواهان با آرای هرچند کم در چرخش هستند. ایالت میشیگان با حدود ۲۰۰هزار آمریکایی عربتبار و مسلمان از زمره آنهاست. بحران غزه ممکن است پیامدهای ناخواسته و نامشخص عمیقتری از درگیری آمریکا در خاورمیانه را دربرداشته باشد که آن هم بر ابهامها میافزاید. در تاریک و روشنی انتخابات آمریکا، این گزاره جدی میشود که سیاست سرنوشت محتومی ندارد و به متغیرهای متعددی بستگی دارد که برخی شناختهشده و برخی نامشخص هستند. 21302 برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899331